عشق شورى در نهاد ما نهاد[گل]جان ما در بوته سودا نهاد
گفتگويى در زبان ما فكند[گل]جستجويى در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز كرد[گل]آرزويى در دل شيدا نهاد
قصه خوبان به نوعى باز گفت[گل]آتشى در پير و در برنا نهاد
عقل مجنون در كف ليلا سپرد[گل]جان وامق بر لب عذرا نهاد
بهر آشوب دل سودائيان[گل]خال فتنه بر رخ زيبا نهاد
از پى برگ و نواى بلبلان[گل]رنگ و بويى بر گل رعنا نهاد
فتنه اى انگيخت، شورى در فكند[گل]در سرا و شهر ما چون پا نهاد
شهيد سيّد مرتضي آويني:[گل]
شايد جنگ خاتمه يافته باشد امّا مبارزه هرگز پايان نخواهد يافت و زنهار! اين غفلتي كه من و تو را در خود گرفته است ظلمات قيامت است.
سلام دوست گرامي![گل]
من به وبلاگ شما سر زدم. طبق رول...!!
شهيد زنده است
و بپاس خون شهيدان که قلب گرمشان در آسمان شهر به خون نشست ،
شهيدان پيام خويش را سرخ سرخ بر سينه هاي ما نگاشتند ،
و قلب هاي لبريز از عشق و صداقتشان را کريمانه ارزاني داشتند ...
منتظر حضور گرم شما هستيم « ياعلي »