باب سفر کرده ی من بار سفر بسته همان
دختری که از شوق وصال تو نداشت جا و مکان
امشب و پرواز پرستو زیباست
امشب و هجران پدر شد طوفان
هر شب و ضعف بدن بی چاره
هرشب و داغ پدر جانانه
صورت نیلی و دو دست بسته
قامت شکسته این گل پژمرده
رقیه رنگ و بوی زهرا بگیرد بابا...
شام بلا همچو مدینه جانبرد
مغیره و کوچه و گوشواره و زهرا کجا؟
رقیه و حرمله و بازارو دشنام کجا؟
مدینه تا به شام و کوفه ره بسیاری داشت
شب پرواز دو مظلومه ی نیلی غم هجرانی داشت...
شب تشیع رقیه پدرش آمد برد شاخه ی نیلوفری را که به شام پا می خورد
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زهرای سه ساله
توسط: محب الحسین| دوشنبه 91/8/29 | 11:0 صبح |
+ | موضوع:
| نظر