از خودم بدم میاد وقتی چندین نفر یه جایی تو این کره ی خاکی گرسنه موندند و من گاهی وقتا تفریحی چیزی می خورم چند بچه گرسنه اند و من اونقدر می خورم که نمی تونم هضمش کنم خدایا به ما خشکسالی نرسیده به ما اونقدر فقر نرسیده نبود روزی که گرسنه سر رو بالش بذاریم نبود روزی گرسنه یا تشنه بمونیم « شکر » اگر روزه می گیریم سحری اونقدر می خوریم که تا افطار هنوز هضم نشده تازه افطار هم اونقدر می خورم که تا سحر هنوز هضم نشده خدایا من نمی فهمم آدم چند روز باید گرسنه بماند تا پوستش به تنش بچسبد چقدر باید گرسنه باشد تا در دنیا همه جا اعلام کنند بچه های سومالی گرسنه اند من نمی فهمم آب نخوردن و تشنه ماندن چقدر سخته که پس از این همه سال هنوز بگویند بچه های حسین کنار نهر القمه تشنه ماندند.
من شنیدم امام مهربانم شبانه به فقرا غذا می رساند خداییش من خیلی با این کار آقام حال کردم باهاش به عالم و آدم افتخار کردم ولی هیچ وقت گرسنه ای را سیر نکردم من اصلا هیچی نمی دانم حتی وقتی کودکی را می بینم که به من زل زده و خوردن مرا تماشا می کند حتی نمی دانم که چه طور بهش تعارف کنم که ناراحت نشود من نمیدانم شاید هنوز بچه ام ...
خدایا کی امام زمانم می رسد تا مرا بزرگ کند تا با این همه قامت هنوز احساس کودکی نکنم.
اللهم عجل لولیک الفرج
توسط: محب الحسین| چهارشنبه 90/5/26 | 3:52 صبح |
+ | موضوع:
| نظر