ببین روضه خواند این دلم...
به زانوی غم سرگذارد دلم
زعشقت حسین جان فشاند دلم
الا ای نسیم کرامت بخوان
که این رو سیاهم بود در دلم
منو غصه های فراق تو یار
که دوری کشد آتشی بر دلم
شبانگاه و ظلمت نبودی ولی
ببین روضه خواند از غمت این دلم
و فردا شدو در کنار سرت
چه آهسته خواند دخترت از دلم
تو می آیی و دخترت می بری
چه شد آیه خواندی میان دلم
سپردی تو دردانه ات دست من
که شرمندگی ماند به روی دلم
قضاوت نما شاه بر نیزه ها
روا نیست که از غم بسوزد دلم
بخواند بنالد نفس کم کند
که دشمن حیایی نکرد از دلم
برچسبها:
شعر عاشورا
توسط: محب الحسین| شنبه 91/8/27 | 11:30 صبح |
+ | موضوع:
| نظر